پارت قبل در کامنتای پارت ۳۳

Part 35
deep wound = زخم عمیق

بلاخره بعد از چند مین توت خالی شد و ازت کشید بیرون
و خودش و تورو با دستمال تمیز کرد

+مرسی ددی خیلی خوب بود

_تو بی‌نظیری ا/ت

لبخندی به معنای تشکر زدی

_راستی الان دیگه ماله من شدی خانم جئون
بلندت کرد و به سمت حموم رفتید

فلش بک به ۱۰ مین بعد :

از حموم اومدید و لباساتو پوشیدید

_بزار من موهاتو خشک کنم

+باشه

حوله رو بهش دادی و جونگکوک شروع کرد به خشک کردن موهات

سکوت همه جارو فرا گرفته بود که بلاخره جونگکوک سکوتو شکست

_ا/ت

+جونم (با لیخند)

_چرا اونروز بهم گفتی اگه چیزی راجب گذشتت بفهمم ازت بدم میاد؟

با این سوال جونگکوک لبخندت کم کم از روی لبات رفت و جاشو به بغض داد

+هیچی

_لطفا بهم بگو

سرتو پایین انداختی و گفتی
+اگه بهت بگم منو ول می‌کنی

_ا/ت تو قلب منی ، آدم مگه بدون قلبش می‌تونه زندگی کنه؟

+واقعا میخوای بدونی؟

_اره

تصمیم گرفتی گذشته ی تاریک و پر از بدبختیتو برای جونگکوک تعریف کنی

نفس عمیقی کشیدی و چشماتو بستی و شروع کردی......
دیدگاه ها (۴۳)

Part 36deep wound = زخم عمیقنفس عمیقی کشیدی و چشماتو بستی و ...

Part 37deep wound = زخم عمیقچیزی نگفتی و حرفتو ادامه دادی۸ س...

Part 33deep wound = زخم عمیقپسرا با بهت نگاهت می‌کردندجلو او...

Part 32deep wound = زخم عمیقدست جونگکوکو گرفتی و باهم از اتا...

پارت ۳ فیک مرز خون و عشق

شوهر دو روزه. پارت ۸۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط